ماشین های سنگین



 

طبق قانون و میشه گفت عادت و احتیاط و اقدامات ایمنی در هر 20 کیلومتر مسافت طی شده باید بار و تجهیزات مهار بار رو چک کرد که شل نباشند

در اکثر حوادث ریختن بار معمولا در بزرگراه و اتوبان ها می باشد که تریلی یا کامیون بعد از مهار بار بعد ازطی مسافت کوتاهی تجهیزات مهار رو چک نکرد و متاسفانه منجر به ریختن بار شده و ایجاد مشکل و حادثه هم برای خودش و هم برای دیگران

به طور مثال در کمربندی ازادگان تهران بیشتر شاهد این حوادث هستیم . علت آن هم این است که اکثر شرکت ها و کارخانه ها نزدیک کمربندی می باشند و پس از بار گیری کامیون در بزرگراه به سرعت خود می افزاید و این کار باعث ریختن بار می گردد پس ازبارگیری و طی مسافت کوتاهی حتما بار رو چک کنیم



 مسیر های طولانی جاد ه ها و ساعت های زیاد رانندگی و قرار گرفتن در وضعیت نشستن پشت فرمان یک کامیون یا هر خودروی دیگر باعث سر رفتن حوصله راننده شده که در اکثر اوقات راننده مبادرت به استفاده از تلفن همراه می نماید و با ارسال ودریافت پیامک به گونه ای طو لانی بودن مسیر جاده را در ذهن خود کوتاه می کنند در افکار چنین رانندگانی این منطق وجود دارد که با مهارتی که  ما داریم هیچ مشکلی پیش نمی آید و حادثه مال تازه کارهاست.

 

و برخی از رانندگان هم با گوش کردن به موسیقی مورد علاقه شان لحظات خود را سپری می کنند که نوع و ریتم موسیقی در هیجانات راننده تاثیر گذار است. بیشتر راننده های با تجربه و مسن از موسیقی های آرام و سنتی بهره می برند و یا بیشتر اوقات اخبار و رویداد های کشور و جهان را از رادیو گوش می کنند و به رادیو عادت می کنند و این سبب افزایش معلومات آنها می شود


بیشتر رانندگان در مسیرهای مسطح و باز مثل اتوبان و بزرگراهها که دیگر نیازی به تعویض دنده نیست و خودرو در یک سرعت ثابت قرار می دهند با  خوردن تخمه و آجیل و تنقلات سرگرم می شوند

خوردن وآشامیدن که باعث حواس پرتی و کندی عکس المعل  در رانندگی  می شود باید از آن  پرهیز نمود . 

 

و جای سوال این است که چرا رانندگان در مسافرت، این حس که زودتر به مقصد برسند و یک نوع حس غریبانه نسبت به محیط جدید که کمی هم آمیخته به نا امنی و دور افتادن از خانه است به آنها غالب می شود که با عث ایجاد تصور طولانی شدن مسیر می گردد و فرصت لذت بردن از مناظر پیش رو را از خود می گیرد .

رانندگان خودروهای سنگین اگر بتوانند در مسیرهای طولانی هنگام استراحت با مطالعه کتاب های سودمند لحظات خود را سپری کنند و با غرق شدن در مطالب خوب و پر محتوای کتاب افکار خسته و غریبانه خود را متوقف نمایند و از لحظه لحظه فرصت های خود به خوبی استفاده نمایند 

شغل رانندگی فرصتی است برای مسافرت و کسب تجربه و بررسی جغرافیهای مختلف و آشنایی با فرهنگ های جالب ان منطقه یکی از رانندگان ماه حصل 12 سال رانندگی اش زیارت 1200 امامزاده و جمع آوری عکس و تاریخچه این امامزاده های متبرک بود.

ختم کلام این اینکه شغل رانندگی کار بسیار سخت و پر استرسی میباشد و رانندگان عزیز با تجربه به خوبی می دانند که این شغل رو  انتخاب کردنند و بسیاری از عزیزان راننده به این شغل علاقمند هستند و در راه کسب درآمد کوشا هستند  




دنده مرده و آن داستان پند آموز
یک نغمه غم ا نگیز هر از گاهی به  گوش من می رسید که می گفت چرا کسی به داد من نمی رسه  آخه من چرا اینقدر بد شناسم
این نجوا ها از کجا بود ؟
بیشتر که دقت کردم دیدم این نغمه ها از کامیون کشنده ی بود که گیربکس آن را در تعمیر گاه باز شده بود من این کامیون رو می شناختم این دفعه سومی بود که برای تعمیر گیربکس و تعویض دیسک صحفه پذیریش شده بود .
کسی دلیل این اینکه چرا این کامیون چند بار پشت سر هم صفحه گلاچ می سوزاند را نمی دانست . مکانیک می گفت جنس صحفه ها خوب نیست و احتمال این هست که  جنس اصلی نباشه  ولی مسول خرید می گفت به هیچ وجه این حرف مکانیک را مورد قبول نمی کنم چون من این دیسک و صفحه را  از نمایندگی با بر چسب خود شرکت می خرم
بعد از رد بدل شدن حرف مکانیک و مسول خرید انگشت اتهام به سوی راننده می رفت که احتمال فشار آوردن به سیستم موتور و انتقال قدرت ( گیربکس – دیفرانسیل ) کامیون  ناشی از  نیم گلاچ کردن  زیاد موقع حرکت یا فشار مضاعف برای بکسل کردن یا یدک کردن یه کامیون سنگین  وجود داشت
انگشت اتهام به سوی راننده می رفت که احتمال فشار آوردن
ولی همه این احتمالات با تجسم   این که راننده  کامیون  فرد مسن سال و با تجربه ای بود  که بین  رانندها  عمو خطاب  می شد.  نقش بر آب می شد بالاخره بعد از چند روز دوباره کامیون تعمیر شد . و راهی سرویس شد و علامت سوال ها کم کم کمرنگ شد  .
دو ماهی بود که از تعویض دیسک صحفه کامیون گذشته بود و از خرابی هم خبری نبود . تا اینکه روزی  یکی از کامیون های شرکت در بندرعباس خراب شده بود قرار بر این  شد که یک کشنده خالی برای اوردن  تریلی    و یک تریلی برای آوردن خود کامیون کشنده فرستاده شود  و به خاطر فاسد نشدن  گوشت  تریلر خراب شده در بندر عباس من هم بعنوان راننده کمکی همراه بچه ها رفتم تا  کمک شان کنم   تا انتقال هرچه سریع تر انجام شود
من سوار ماشین عمو شدم و حرکت کردیم عمو فرد خوش صحبتی بود از همان زمان اولیه حرکت با خوشرویی با یه  استکان چایی از من پذیرایی کرد خطوط  در هم کشیده چهره عمو حکایت از تجربه و تحمل رنج های سالهای بود که در گرما وسرما رانندگی کرده بود
صدای ناله موتور که گویی التماس می کرد که دنده رو کم کن نفس ام بیرون نمی یاد
و من احترام زیادی به شخصیت و منش ایشان قائل بودم . بعد از چند ساعتی متوجه شدم عمو خیلی دیر به دیر دنده رو کم می کنه اولش گفتم شاید حواسش نیست   با کمال نا باوری حدود بیست کیلومتر رو با یه دنده که دنده سبکی هم بودو مسیری که کمی هم  سینه کش بود طی کردیم صدای ناله موتور که گویی التماس می کرد که دنده رو کم کن نفس ام بیرون نمی یاد به گوشم می رسید و دود سیاهی که از اگزوز بیرون می آمد مثل اشک چشمی بود که انگار دارند کسی را کتک می زنند باز نغمه غم انگیز کامیون برخواست که می گفت حالا دیدی من چقدر بد شناس هستم

من متوجه شدم عمو دنده مرده رانندگی می کنه مثل بعضی از راننده های شرکت واحد قدیمی که ناگزیر بودند ساعت ها در شهر با اتوبوس دنده ای رانندگی کنند و حال کم و زیاد کردن دنده رو بر اثر خستگی نداشتند ولی الان با جاگزین شدن اتوبوس های دنده اتو ماتیک این مشکل مرتفع شده است  و معمای سوختن دیسک صفحه مشخص شد دنده مرده رانندگی کردن صدمه های همچون ضعیف شدن رینگ پیستون  موتور و نهایتا شکستن رینگ را در پی داشت
دنده مرده رانندگی کردن صدمه های همچون ضعیف شدن رینگ پیستون و نهایتا شکستن رینگ را در پی داشت

تو ذهنم داشتم دنبال راهی می گشتم این کامیون رو نجات بدهم و از طرفی هم عمو بزرگتر بود ونمی توا نستم با صراحت اشتباهش را  به رخ بکشم پس دنبال فرصتی مناسبی بودم تا با یک روشی این موضوع رو عنوان می کردم تا کامیون بی نوا رو از دست عمو نجات بدهم
تا این که به عمو پشنهاد کردم که برای اقامه نماز و استراحت کوتاه
من متوجه شدم عمو دنده مرده رانندگی می کنه مثل بعضی از راننده های شرکت واحد قدیمی  نبااتوبوسدندهای رانندگی کنند
در محل مناسبی توقف کند 20 دقیقه از توقف ما گذشته بود . و باید سریع بدون هدر دادن زمان  مسیر رو ادامه می دادیم به عمو گفتم شما خسته شدید اگه اجازه بدهید من پشت فرمان بشینم و شما کمی استراحت کنید وقتی انگشتم سویچ رو چرخاند زیر چشم به عمو نگاهی کردم که این کار من بی ادبی تلقی نشود .ولی چهره مهربان عمو هیچ تغییری نکرده بود و من از دیدن چهره عمو خرسند شدم .
با ذکر بسم الله حرکت کردم کامیونی که من هدایت می کردم از 8 دنده برخودار بود
 و و هردنده از یک نیم دنده بهره می برد که نیاز بود برای فشار نیاوردن به موتور و سیستم انتقال قدرت  دنده هار و به موقعه و با توجه به دور موتور تعویض کرد  بعلت زیاد بودن تعداد دنده در کامیون می شود گفت که یه جور  دنده ها رو باید  سر جای خود چید . و چیدن دنده در جای خود بسیار در باز دهی موتور مهم بود و همچین مع دادن به دنده . احساس می کردم کامیون جان تازه ای گرفته بود و دیگر از دنده مرده خبری نبود و مدیریت بر یک سیستم فنی و هدایت درست آن احساس غرور و شوری از هارمونی صدای موتور و دیگر اجزای موتورکه حاصل می شد به من دست می داد . با هر تعویض دنده نیم نگاهی هم به عمو می کردم

مدیریت بر یک سیستم فنی و هدایت درست آن احساس غرور و شوری از هارمونی صدای موتور و دیگر اجزای موتورکه حاصل می شد به من دست می داد .



.




سلام به دوست عزیزم سید جواد بهتون ایمیل هم فرستادم جواب ندادید

ولوو

بنز

مان

اسکانیا

داف

خیلی کوتاه به بررسی این کامیونها می پردازیم

کدام یک از کامیون های بالا بهتر است سوال سختیه ولی هر کدام از این کامیون های برای خودش برندی محسوب میشه و صاحب نام در اروپا و دنیا هستند .

ولوو به خاطر سیستم خنک کن  قدری که داره تونسته در کشورهای گرمسیر و بخصوص در کشور ما جای ویژه ای  همچون در استان های جنوبی ما ایجاد بکند

ولی گرانی قطعات ولوو و سرویس نگهداریش نیاز به توجه دارد .

بنز دوست قدیمی ما ایرانی ها بسیار بی قل غش ساده و کم اصطحلاک . خریدارانش راضی هستن کم مصرف چیزی  که ولوو ندارد کم مصرف بودن که برای اروپایی ها بسیار مهم است

مان خودرویی بسیار کم اصطحلاک . کم مصرف از خانواده خودروهای المانی خودرویی که هندولینگ خوبی دارد و برای ترانزیت بسیار مناسب است  و در چهارسال برنده بهترین کامیون به لحاظ آلایندگی و محیط زیست انتخاب شد

اسکانیا زیبا ترین کشنده در 2013 شناخته شد پر قدرت و نجیب دارای امکانات رفایی خوب در کابین

داف بسیار سخت جان  و مستحکم ساخت هلند و بسیار دقیق در طراحی ظاهر داف القای تکنولوژِی می باشد ولی داخل داف این حس را به راننده نمی دهد

بدنه سرامیکی سیلندراین کامیون در مقابل گرما و حرارت موتور مقاوم است مصرف پایین سوخت برای ترانزیت بهترین گزینه کم مصرف بودن کامیون می باشد

در اخر من به سید داف و مان رو پیشنهاد می کنم

 



حوادث در ارتش های دنیا

واژگونی های کامیون بخاطر سرعت بالا

رعایت نکردن سرعت مجار سر پیچ و مهار نا منسب بار برای پیشگیری از از حوادث این چینینی رزمایش های های در غالب ارتقای مهارت و بازدید مسایل فنی اموزش داده می شود 

تا ملکه ذهن رانندگان بشه که در تصاویر ذیل می ببینید

بازدید میل صفحه ریش بازدید موتور

بازدید صفحه ریش یا همون چرخ پنجم بازدید چرخها

و در اخر تمرین مهارت رانندگی و راتقای آن

و حرکت در مسیر های تعیین شده و امتیاز دهی به بهترین مهار بار و ایمنی


مهدی آن ناجی

زمان رو از رشد ناخن هایم متوجه می شدم انگار سرعت کامیون بر ساعت و تاریخ حاکم بود حتی سر پیچ ها ی جاده هم از شون سبقت می گرفت به آینه های بغل که  نگاه می کردم بیشتر غصه  ام می شد  تمام صحنه های پیش روم  دوباره تو آینه تکرار می شد و این تصاویر موقع برگشت به خونه خیلی غیرمعمولی و جذاب می شد درخت ها و کوهها مثل تما شا چی های مسابقات دوچرخه سواری آدم رو تشویق به  رسیدن به خط پایان می کردند و به من احساس انرژی و شادی مضاعفی دست می داد
تنها دغدغه ام تخلیه محموله  کامیون بود مثل این بود که بار رو رو دوش خودم گذاشتن
 روزهای تعطیل  تو شرکت  موندن تو شهر غریب به لحاظ روحی خوشایند  نبود وعلتش تعلق خاطری بود که از خانواده نشات می گرفت همیشه یاد دوران سربازی و تداعی  جعمه های پر از غربت می افتادم  با خودم می گفتم این همه شغل بود می تونستی یه دکه داشته باشی شب به شب هم دستت زیر سر خانواده ات  باشه یا مهماندار هواپیما  یا  هر شغلی دیگه  یاد حرف  دوستم مهدی  که می افتادم  خندم می گرفت می گفت همه چی به شانس بستگی داره ببین  قورباقه  یه جا نشسته مگس صاف می ره تو دهنش تنها زحمتی که می کشه اینکه زبونش رو یه لحظه میاره بیرون مگس بهش می چسبه و ادامه اش می گفت عمو تو شغل ما هم یکی با یه تریلی اخرین مدل جدید  ترانزیت تمام کشورهای خارجی رو می گرده  موقع برگشت هم یه عالمه سوغاتی عطر شکلات و کاپشن میاره یکی هم مثل ما با یه ماک جنگی دهه چهل نون در میاره   اونوقت بعد از یه هفته دوری از خونه , خستگی و یه گونی رخت چرک سوغات می بره که همسرش بشوره  بازم خدا رو شکر یه لقمه نون حلاله باشه برای زن بچه ما راضیم
آقا مهدی ادم قانع و با خدای بود من بیشتر سرویس هام باهاش هم راه می شدم و قانونی داشتیم که هم سرویس دو نفر بیشتر از دونفر مایه ی معطلیه
یه نیم نگاهی به آینه انداختم دیدم مهدی آینه به آینه من میاد و پشت کامیون من چسبیده واقعا هم سرویسی به این مگن من مهدی برای اهواز بار  زده بودیم و از کرایه ای که باربری با ما طی کرده بود راضی نبودیم ولی تعلق خاطری های داشتیم به مسیر اهواز که کرایه برامون مطرح نبود جاده ا ی بود که اصلا خسته کنده نبود راهی بود که دوران جنگ مسیر عشق بود می شد صدای اتوبوس های که پر  ازعطر گل یاس  و محمدی بود روحس کرد یه جا روی تخته سنگی نوشته شده بود با وضو وارد شوید بی شک زمانی اینجا نزدیک ترین راه بهشت بود آرامش خاصی دور از تمام امورات دنیوی در ذهن فکر ادم جاری ساری می شد و مسیر مسیر راهیان نور بود
از پیچ های تند و تیز پلدختر که عبور می کردی صدای صلوات فرستادن بچه بسیجی ها رو می شد هنوز شنید و تنها گوش می خواست و این گوش همیشه باید شنوای این صدا ها باشند و چشم ها بینا از رشادت های این عزیزان
شیشه رو که پایین می دادم الارغم اینکه گوش چپ رانندگان کامیون با گذشت زمان و جریان باد به داخل کابین کامیون سنگین می شه ولی گوش من تیز بود از صداهای که بهشون نیاز داشتم صدای پسرم صدای همسر ساده مهربون  و وفا دارم که شب های زیادی  بدون من با ترس سپری کرده بود ومن هیچ چیزی نمی تونستم برای جبرانش بهش بدم  و شرمنده بودم
هوا داشت کم کم گرم می شد و ما نزدیک پل دختر بودیم  تو یه پارکینگ با صفا توقف کردیم صدای کشیدن  ترمز دستی ( پهسسس )صدای خروج از کابین گرم داغ کامیون بود و پا گذاشتن به زمین جای که بهش تعلق داری من همیشه زود تر از مهدی پیاده می شدم و اون همیشه با وسواس خاصی وسایل و آمپرها رو چک می کرد من  برای رهایی از صدای موتور سریع کامیون رو خاموش می کردم دوست داشتم برای لحظاتی هم صدای موتور رو نشنوم و آرامش داشته باشم رفتم سمت مهدی
>آقا مهدی خدا قوت
<مهدی گفت آی ساقول موافقی بریم رودخونه شنا کنیم
  پشنهاد خوبی بود تو این هوای گرم فقط کافی بود سرازیری رو به طرف رودخونه بریم آب جریانش خیلی تند بود و نمی شد عمقش رو تشخیص داد ولی تمام خروشانی و دلهره از غرق شدن خنکی آب همه این ها رو کنار می زد همیشه دوس داشتم کامیون من یه کولر داشت شاید اگه همه کامیون ها مجهز به کولر بودن دیگه نیاز نبود شیشه , پایین باشه و گوش راننده آسیب ببینه به هر حال  تو این هوا شنا کردن گرما رو از تن آدم دور می کرد  از همه جالب تر این بود که  من شنا بلد نبودم و رضا هم نمی دونست یعنی بهش نگفته بودم مهدی ازمن چند سال کوچیکتر بود ومنو عمو صدا می کرد  به لحاظ تجربه و سابقه هم  ازش سر تر بودم و یه جورایی نمی خواستم ازش کم  بیارم
به سرعت و با هیا هو مسیر سرازیری رو رفتیم پایین و خنده شوخی چاشی همین چند لحظه بود و سریع وارد آب شدیم و من یجا ایستاده بودم
وقتی می دیدم مهدی مثل یه ماهی با مهارت شنا می کنه و هی به من می گفت چرا حرکت نمیکنی  عمو نمیای کم کم من هم هوس کردم برم  چند قدمی بطرف وسط رود خونه نرفته بودم که ناگهان زیر پام مثل باز شدن یه دریچه  بزرگ خالی شد و انگاری وارد یه اقیانوس شدم کمی دست پا زدم ولی خسته شدم و بیشتر به اعماق آب می رفتم در همان لحظات اولیه که داشتم غرق می شدم تمام خاطرات گذشته ام به سرعت از ذهنم می گذشت و هیچ راه نجاتی نبود دیگه تسلیم شده بودم و تنها تصویر همسرم و پسر کوچیکم بود و یه جوری داشتم ازشون خداحافظی می کردم و تازه فهمیده بودم چقدر باهاشون حرف دارم و اون ها که  تا بحال تنها بودن  و با نبودن کامل من تنها تر می شدند امیدم رو از دست داده بودم که با طولانی  شدن وداع با همسر پسرم زیر آب  میشه گفت زمان  یه جوآی متوقف شده بود چهره بچه بسیجی های که تو اتوبوس نشسته بودن و دست هاشون رو از پنجره اتوبوس ها بیرون اورده بودن رو دیدم که از بالا سر من توجاده داشتن عبور می کردنند با دیدن این صحنه نیروی عجیبی در روح ام حاکم شد  بجز خودم کسی دیگه نمی تونه به من کمک کنه باعث شد یه نیروی بگیریم با تمام قدرت شرو ع به دست پا زدن کردم در این لحظه دوست خوبم مهدی دست ام رو مثل ناجی گرفت ومنو بطرف کناری هل داد با این امید که به کناره رودخونه برسم که ناگهان سنگی بزرگ زیر پام احساس کردم  و روی سنگ ایستادم نفس ام به شماره افتاده بود با چشم های نگران  با تن لرزان و مملو از ترس دنبال مهدی می گشتم که داشت به طرف من می اومد 
 .و می گفت چی شد چی شد حالت خوبه مگه تو شنا بلد نیستی خودم روکنار رودخونه رسونده بودم و به اتفاقی که افتاده بود فکر می کردم و اینکه خدا خواسته بود که من باشم با یه فرصت دیگه به زندگی بر گردم و کنار خانواده ام زندگی کنم و خدا توسط یه تکه سنگی به نجات من اومده بود نمی دونم چی شد شاید هم  شهدا به کمک من اومدن و شفاعت ما رو کردن ولی این اتفاق مسیر زندگی من رو عوض کرد هیچ وقت اون روز رو فراموش نمی کنم

نوشته عباس امیرحسینی تقدیم به دوست خوبم مهدی رضایی


 




 شاید بعلت خرابی سیستم ترمز و قفل کردن ناگهانی این تایرها سابیده شده است و یا به هنگام بکسل کردن و آزاد نکردن ترمز چرخ

با گرانی قیمت تایرها باید مراقب تایرها بود و بازدید چرخها در هر ماه همچین بازدید میزان لنت ترمز و دیگر قسمت ها منجمله کاسه چرخ و دیسک بعمل آید


چند وقت پیش تو قسمت نظرات وبلاگ ام شخصی  به اسم اصلان از تبریز پیام فرستاد که قصد داره تریلی رو آموزش ببینه خیلی هم علاقمند و عاشق ترانزیت بود 

خوب بخاطر بعد مسافتی که من با اصلان داشتم آموزش کمی سخت بود ولی خواست خدا چند سرویس پی در پی به آذربایجان رفتم و تونستم با اصلان ملاقات کنم در ملاقات اول و دعوت اصلان به خونه پدر بزرگش و برگزاری کلاس تئوری حس خوبی داشتم و این احساس با یاداشت برداری اصلان تبدیل به یه ارتباط گرمی  شد و من هم هر چی تو چنته داشتم ارائه می دادم 

ناهار یه قورمه سبزی که اصلان از یه رستوران سنتی سفارش داده بود کلاس ما رو به ادامه بیشتر و گرم تر پیش برد جلسه دوم تو شهر مراغه مجداد .برگزار کردیم اصلان با چشمانی که علاقه توش موج می زد سر از پا نمی شناخت و باز یاداشت و پشتکار عالی اصلان برام جالب بود تو همون ساعت اول حرکت دنده عقب به چپ رو یاد گرفت Lبه چپ حس غرور منو برداشته بود از اینکه اصلان خیلی خوب گوش می کرد و یاد می گرفت 

جلسه سوم که دیشب بود از تکرار جدا سازی تریلی  از کله شروع شد تا صرف شام و املت 

خوشمزه که با سیر فراوان و با همکاری اصلان درست کرده بودیم و سپس به خوابی که جزو زمان زندگی ما محسوب نشد بیدار شدیم 

صبح با تمرکز تمام اصلان حرکت دنده عقب به راست رو از چپ بهتر یاد گرفت انگار رانندگی تو خون این دوست خوش زبان تبریزی من هستش و افکاری بسیار بلند و زیبا که باعث شده بود چهره سنپاتیکی بهش بده در برگشت هم اصلان با اعتماد بنفس تمام از مراغه تا شهر ایلخچی رانندگی کرد و ادامه دارد


چند وقت پیش تو قسمت نظرات وبلاگ ام شخصی  به اسم اصلان از تبریز پیام فرستاد که قصد داره تریلی رو آموزش ببینه خیلی هم علاقمند و عاشق ترانزیت بود 

خوب بخاطر بعد مسافتی که من با اصلان داشتم آموزش کمی سخت بود ولی خواست خدا چند سرویس پی در پی به آذربایجان رفتم و تونستم با اصلان ملاقات کنم در ملاقات اول و دعوت اصلان به خونه پدر بزرگش و برگزاری کلاس تئوری حس خوبی داشتم و این احساس با یاداشت برداری اصلان تبدیل به یه ارتباط گرمی  شد و من هم هر چی تو چنته داشتم ارائه می دادم 

ناهار یه قورمه سبزی که اصلان از یه رستوران سنتی سفارش داده بود کلاس ما رو به ادامه بیشتر و گرم تر پیش برد جلسه دوم تو شهر مراغه مجداد .برگزار کردیم اصلان با چشمانی که علاقه توش موج می زد سر از پا نمی شناخت و باز یاداشت و پشتکار عالی اصلان برام جالب بود تو همون ساعت اول حرکت دنده عقب به چپ رو یاد گرفت Lبه چپ حس غرور منو برداشته بود از اینکه اصلان خیلی خوب گوش می کرد و یاد می گرفت 

جلسه سوم که دیشب بود از تکرار جدا سازی تریلی  از کله شروع شد تا صرف

ادامه مطلب


https://www.truckinginfo.com/333393/six-simple-steps-to-fuel-savings-for-truck-fleets 
های رانندگی با کارآیی انرژی توسط رانندگانی که مایل به کاهش مصرف سوخت خود هستند ، استفاده می شود و در نتیجه بهره وری سوخت را به حداکثر می رسانند. استفاده از این تکنیک ها "hypermiling" نامیده می شود. [1]
تکنیک های ساده کارآیی سوخت می تواند منجر به کاهش مصرف سوخت شود بدون استفاده از تکنیک های رادیکال صرفه جویی در مصرف سوخت که غیرقانونی و خطرناک باشد ، مانند استفاده از اتومبیل های بزرگتر. [2]

فهرست
1
تکنیک
1.1
نگهداری
1.2
جرم و بهبود آیرودینامیک
1.3
حفظ سرعت کارآمد
1.4
انتخاب دنده (گیربکس دستی)
1.5
شتاب و کاهش (ترمز


پیش بینی ترافیک
1.8
به حداقل رساندن ضررهای جانبی
1.9
نوع سوخت
1.10
نبض و سر خوردن
1.11
علل صرفه جویی در انرژی نبض و سر خوردن
1.12

1.13
تلفات انرژی
1.14
ایمنی
2
همچنین ببینید
3
منابع
4
 

یافتن منابع: "رانندگی با صرفه اقتصادی" - اخبار · رومه ها · کتاب ها · محقق · JSTOR (آگوست 2012) (یاد بگیرید که چگونه و چه زمانی این پیام الگوی را حذف کنید)
تعمیر و نگهداری [ویرایش]
لاستیک های فرو رفته سریعتر از بین می روند و به دلیل تغییر شکل تایر انرژی بیشتری در برابر مقاومت نورد از دست می دهند. از دست دادن فشار در هر اتومبیل تقریباً 1.0٪ برای هر 2 فشار روان (0.1 بار ؛ 10 کیلو پاسکال) افت فشار هر چهار لاستیک است. [3] تراز نامناسب چرخ و گرانروی سینماتیک روغن موتور بالا نیز باعث کاهش راندمان سوخت می شوند. [4] [5]
جرم و بهبود آیرودینامیک [ویرایش]
رانندگان می توانند با به حداقل رساندن جرم حمل شده ، یعنی تعداد افراد یا میزان محموله ، ابزار و تجهیزات حمل شده در وسیله نقلیه ، راندمان سوخت را افزایش دهند. از بین بردن لوازم جانبی غیر ضروری رایج مانند قفسه های سقفی ، محافظ قلم مو ، پنل های بادی (یا "اسپویلرها" ، در هنگام طراحی برای کم کردن فشار و عدم تفکیک جریان بهتر) ، تخته های در حال اجرا ، و میله های فشار ، و همچنین استفاده از لاستیک باریک و پایین تر باعث بهبود سوخت خواهد شد راندمان با کاهش وزن ، کشیدن آیرودینامیکی و مقاومت در برابر نورد. [6] برخی از اتومبیل ها نیز برای مقاصد صرفه جویی در وزن / هزینه / فضای استفاده از تایر یدکی نیمه بزرگ دارند. در یک وسیله نقلیه معمولی ، هر 100 پوند اضافی مصرف سوخت را 2٪ افزایش می دهد. [3] از بین بردن قفسه های سقفی (و لوازم جانبی) می تواند مصرف سوخت را تا 20٪ کاهش دهد. [3]
حفظ سرعت کارآمد [ویرایش]
 

یک کامیون به 55 مایل در ساعت محدود می شود
حفظ سرعت کارآمد یک عامل مهم در کارآیی سوخت است. [5] در هنگام سفر با سرعت پایدار ، با حداقل نیروی دریچه گاز و انتقال در بالاترین دنده ، می توان از راندمان بهینه انتظار داشت (به بخش زیر نگاه کنید به انتخاب چرخ دنده). سرعت مطلوب با نوع وسیله نقلیه متفاوت است ، اگرچه معمولاً بین 35 مایل در ساعت (56 کیلومتر در ساعت) و 50 مایل در ساعت (80 کیلومتر در ساعت) متغیر است. [7] [8] [9] به عنوان مثال ، یک شورولت ایمپالا در سال 2004 دارای حداکثر سرعت 42 مایل در ساعت (70 کیلومتر در ساعت) بود و در 15٪ آن از 29 تا 57 مایل در ساعت (45 تا 95 کیلومتر در ساعت) بود. [8] در سرعت های بالاتر ، مقاومت در برابر باد نقش مهمی در کاهش بهره وری انرژی دارد.
هیبریدها معمولاً بهترین راندمان سوخت خود را زیر این سرعت آستانه وابسته به مدل می گیرند. اتومبیل به طور خودکار بین حالت تغذیه باتری یا توان موتور با شارژ باتری جابجا خواهد شد. اتومبیل های برقی مانند Tesla Model S ممکن است تا سرعت 728.7 کیلومتر (452.8 مایل) با سرعت 39 کیلومتر در ساعت (24 مایل در ساعت) طی شود. [10] [11]
ظرفیت جاده بر سرعت و در نتیجه بهره وری سوخت نیز تأثیر می گذارد. مطالعات نشان داده اند سرعت بیش از 45 مایل در ساعت (72 کیلومتر در ساعت) بیشترین توان را در هنگام احتراق جاده ها فراهم می کند. [12] رانندگان فردی می توانند با دوری از جاده ها و مواقعی که ترافیک به زیر 45 مایل در ساعت (72 کیلومتر در ساعت) می رسد ، راندمان سوخت خود و سایر افراد را بهبود بخشند. جوامع می توانند با اتخاذ محدودیت سرعت [13] یا ت هایی را برای جلوگیری یا دلسرد کردن رانندگان از ورود به ترافیکی که به جایی می رسد که سرعت در زیر سرعت 45 مایل در ساعت (72 کیلومتر در ساعت) کاهش می یابد ، راندمان سوخت را بهبود بخشند. قیمت گذاری تراکم بر اساس این اصل استوار است. این امر باعث می شود تا در مواقع استفاده بیشتر ، قیمت دسترسی به جاده افزایش یابد و از ورود اتومبیل ها به ترافیک جلوگیری شود و سرعت آنها از زیر سطح کارآمد پایین بیاید.
تحقیقات نشان داده اند که محدودیت های سرعت مجاز را می توان تغییر داد تا بسته به انطباق با محدودیت سرعت پایین تر ، بازده انرژی در هر نقطه از 2٪ تا 18٪ بهبود یابد. [14]
انتخاب دنده (انتقال دستی) [
راندمان موتور با سرعت و گشتاور متفاوت است. برای رانندگی با سرعت پایدار ، نمی توانید هیچ نقطه عملیاتی برای موتور را انتخاب کنید ، بلکه برای حفظ سرعت انتخاب شده ، مقدار خاصی از نیرو لازم است. انتقال دستی به راننده اجازه می دهد تا بین چندین نقطه در امتداد پاور برق را انتخاب کند. برای یک دیزل توربو خیلی کم ، موتور این موتور را به منطقه ای با قدرت زیاد و دور گشتاور کم می کند که در آن راندمان به سرعت کاهش می یابد و بنابراین بهترین کارایی در نزدیکی دنده بالاتر حاصل می شود. [15] در موتور بنزینی ، بازده به طور معمول کاهش می یابد


سلام 

اولین باران آمد هفته ۰قبل جاده مثل صابون لیز بود گردنه اسدآباد کشنده های تک بالا نمی رفتن 

چه باید کرد 

احتیاط گاز ندادن زیاد عدم استفاده از ریتادر 

هماهنگ بودن ترمزهای کفی با کله 

سرعت مناسب حدالامکان از رانندگی غیر ضروری اجتناب کنید

باد تایرها رو تا ده تا کم کنید 


 باسلام درود به دو ستان عزیزم 

امشب تصمیم گرفتم خاطره ای از گذشته ام که مربوط به دروان کودکی و نوجوانیم هست بگم تازگی ها تو گوگل و بین مردم کنجکاوانه دنبال شهر زاویه و احمد اقا ذوقی هستن .بنده ایشان را می شناسم مردی بسیار زحمت کش  و قابل احترام  هستن به جوانان عزیز بیشتر سفارش می کنم در خصوص مردم مذهبی این شهر تحقیق کنند شهری  که به نوبه خودش شهدای زیادی رو تقدیم این انقلاب نموده است  و حتی حضور و قدمگاه  مبارک مقام معظم رهبری به  این شهر بوده است که جا داره به کتاب روایت های مستند گروهان کوراغلو  نیز اشاره کنم که خاطرات برادر  عزیزمان تنها و با  گرد آوری ونوشته برادر تیمار می باشد توصیه می شود این کتاب را حتما مطالعه کنید

جاده قدیم تهران ساوه و پیکان مدل 56 نارنجی رنگ  شوهر خاله ام  که ما باهاش هر سال عید به دیدن خاله و پسر خاله هام و پدر بزرگ ام می رفتم هیچ وقت یادم نمی ره سر  از پا نمی شناختم زمانی که وارد شهر زاویه می شدیم همه اشنا و غیر اشنا دست بلند می کردنند و غریبی معنا نداشت وقتی وارد خونه خاله ام می شدم عطر واقعی و عید بهار رو می شد حس کرد بوی فتیر تازه که تو تنور پخته شده بود تخم  مرغ های رنگی  و جمع شدن بچه های فامیل و شروع بازی ها و شیطنت ها  همه و همه تو خاطرم هست و حک شده بله چند سالی هست جای شوهر خاله ام حاج یدالله خالی است و دوسالی هم هست حدیقه خاله هم که بوی مادرم رو می شد ازش حس کرد رفت  و ما رو تنها گذاشت .

خونه پدر بزرگ ام که همسایه حاج قدرت قصاب بود تو یه کوچه بن بست که فکری برای خروج فاضلاب این کوچه نشده بود اب زیادی داخل چاله ای بزرگ جمع شده بود و خونه  پر از ساعت های دیواری بزرگ در شکل های مختلف  اخه پدر بزرگ ام علاقه  زیادی به ساعت داشت و رادیوی کوچک که روی طاقچه  بود و مهمان نوازی پدر بزرگ ام  بی همتا بود معمولا ابگوشت غذای اصلی خو نه پدر بزرگ ام بود دیزی که با گوشت گوسفند تازه و  با گوشت زیاد با شعله کم چراغ خوراک پزی طعم به یاد ماندی با نون محلی داشت مادر بزرگ ام نابینا بود ولی بیشتر کارها رو انجام می داد حتی داخل چراغ نفت هم می ریخت بدون خطا سوزن نخ می کرد با فرمول های که خودش ابداع کرده بود هیچ وقت ان دروان را فراموش نخواهم کرد . استانه تحمل و صبر همه زیاد بود دور همی ها گرم بود . 

به برکت خون شهدا این شهر همیشه ماندگار و مردمانش خون گرم بطوری ترک کردن این شهر برای بومی ها بسی سخت است  قدیم های این منطقه خیلی زحمت کشیدن احداث و حفر قنات های این منطقه و ایجاد مسیر اب به شهر در گذشته کار بسیار سختی بوده . حتی اسیابی هم در مرکز شهر بوده که الان هیچ اثاری ازش نیست  ولی می توان با همت مسئولین این شهر و ایجاد گردشگری و صنایع دستی این شهر جلوه دیگری به این شهر داد 

1- بازسازی قنات ها

2 پحت فتیر بصورت سنتی با تنور بعنوان یک محصول و ایجاد بازار 

3- ایجاد ایستگاه عشایری  و چادر هنگام سفرهای عید در کنار جاده و مسیر مسافران 

4-معرفی و تبلیغ تجزیه خوانی ایام محرم منطقه زرندیه 

 

 


تریلی های مجهز به بازوهای غلطان

  • بازو غلطان چیست؟ مزایای استفاده از دستگاه بازو غلطان

یکی از پرکاربرد ترین ماشین آلات در زمینه خدمات شهری دستگاه بازو غلطان می باشد. با استفاده از این ماشین می توان همزمان از نیروی انسانی و نیروی مکانیکی، به بهینه ترین صورت ممکن استفاده کرد. در ادامه همراه ما باشید تا بیشتر با این دستگاه پرکاربرد آشنا شوید


کشنده اورال 6370

ساخت شرگت گاز 

موتور412 اسب بخار 

سیستم 6*6

طراحی اتاق مثل اویکو 330 هستش دیگر از اون طراحی زمخت روسی خبری نیست 

  1. مشخصات موتور
  2. مدل:YAMZ-652
  3. حجم مجموع سیلندره:.11/2                                                                                                                                            
  4. قدرت موتور: 303 کیلووات/412اسب بخار
  5. پیشینه گشتاور: 1870نیوتن متر/191
  6.  مجهز به پیش گرمکن موتور
  7. مشخصات گیربکس مدل ZF 16 S 2220 TD المانی
  8. گیربکس 16 دنده دارای 3 دنده کمکی سنگین
  9. حداکثر سرعت در جاده های خارج از جاده  80 کیلومتر
  10. سیستم ترمز
  11. سیستم ABS
  12. مجهز به سیستم ترمز موتور ( ریتادر )

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها